این سلسله مقالات، روایت یک کسب و کار کوچک و نوپاست که با نام تجاری «بافت ایران» در صنعت پوشاک فعالیت خود را آغاز کرده و با گذر زمان، متوجه نیاز خود به یک سیستم ERP کارآمد می شود. در فصل قبل نكاتی درباره ی ضرورت استفاده از این سیستم در کسب و کار ها خواندیم. اما در ادامه با فرآیند پیاده سازی و استقرار این سیستم در سازمان ها آشنا خواهیم شد…
فرآیند تغییر (پیادهسازی) ERP معمولاً به ترتیب زیر انجام میشود:
ارزیابی نیاز به تغییر → آمادهسازی برای تغییر → برنامهریزی برای تغییر → اجرای تغییر → حفظ و نگهداری تغییر
در این مراحل، ابتدا با ارزیابی نیازها و برنامهریزی مواجه هستیم و سپس وارد مرحلهی اجرا میشویم. در این مرحله، تمام تحقیقات و آمادهسازیها به کار گرفته میشوند تا سیستم ERP پیادهسازی شود و نتایج ملموسی برای کسبوکار به همراه داشته باشد.
برای مدیریت پروژههای ERP، دو روش رایج وجود دارد: متدولوژی چابک (Agile) و متدولوژی آبشاری (Waterfall). هرکدام رویکرد متفاوتی نسبت به مدیریت پروژه دارند:

بیشتر پروژههای ERP با روش آبشاری مدیریت میشوند، اما این رویکرد چالشهای جدی دارد. ERP سیستمی یکپارچه و پیچیده است و نیازها ممکن است در طول زمان تغییر کنند. این تغییرات در مدل آبشاری، باعث توقف کار میشود و پروژهها به دلیل مراحل طولانی طراحی و تحلیلها زمان زیادی میبرند. در مقابل، رویکرد چابک انعطافپذیرتر است و با تقسیم پروژه به اسپرینت های کوتاه، سرعت و کارایی بیشتری به همراه دارد.
تصورات غلطی دربارهی کاربرد روش چابک در ERP وجود دارد، از جمله:
حقیقت این است که روش چابک میتواند ریسکهای پیادهسازی ERP را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد و فرآیند را روانتر کند.
برخلاف مدل آبشاری، روش چابک به همکاری نزدیک و مداوم میان تیم پیادهسازی و کسبوکار نیاز دارد. این روش با برگزاری جلسات Scrum و استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) ارتباط مؤثری ایجاد میکند و با تقسیم پروژه به بخشهای کوچکتر و تکراری، امکان ارزیابی و بهبود مستمر را فراهم میآورد.
ویژگیهای کلیدی روش چابک:
این رویکرد باعث میشود پیاده سازی ERP با انعطاف بیشتر و در زمان کوتاهتری انجام شود و ارزش واقعی آن به سرعت برای کسبوکار نمایان شود.
در فصل بعد به چگونگی ایجاد یک برنامه پیاده سازی و باید ها و نباید های اجرای آن خواهیم پرداخت.